مردی تلاش میکرد به الاغی سخن گفتن بیاموزد، اما حکیمی با تذکری ساده حقیقتی بزرگ را به او آموخت.
این حکایت روایت سرگذشت مردی است که روزی سائلی را ناامید کرد.
مردی نزد حکیمی رفت تا راز خوشبختی را بیاموزد، اما پاسخ حکیم، او را به چالشی عجیب کشاند.
حکایت گفتار خوب: یکشب هارونالرشید، خلیفه عباسی، خوابی دیده بود و صبح دستور داد تعبیرگویان و خوابگزاران حاضر شوند تا…
آیا حقیقت همیشه همانطور که انتظار داریم نمایان میشود؟
گاهی موانعی که ما را متوقف میکنند، واقعی نیستند، بلکه ساختهی ذهن خودماناند. این حکایت تأملبرانگیز را بخوانید تا…
وقتی قاضیالقضات از فساد گسترده در حکومت صفوی پرده برداشت، شاه سلطان حسین با پاسخی غیرمنتظره، پرده از واقعیت تلختری بر…
در شهری که قاضی، طبیب و درویش هر یک فلسفهی خود را داشتند، پیرمردی لاغراندام با نسخهای ساده اما عجیب، دست به کاری زد…
روباه گرسنهای که شبها برای یافتن غذا وارد قلعه میشد، با چالاکی از دست مرد پوستیندوز گریخت، اما این بار حیلهاش…
باد و آفتاب بر سر قدرتنمایی رقابت کردند، اما در نهایت این مهربانی و ملایمت بود که پیروز شد.