ملیکا راد، «پری مهربان»ِ «ریش فیدل»: روایتی از نخستین تجربه حرفهای تئاتر
ملیکا راد، هنرجوی تئاتر، با ایفای نقش «پری مهربان» در نمایش «ریش فیدل، غبغب مرکل»، اولین تجربه حرفهای خود را روی صحنه رقم زد. او که در این نمایش خوش درخشید، در گفتگویی صریح از نحوه انتخاب برای این نقش، چالشهای آن و مسیر سخت اما شیرین رسیدن به صحنه سخن گفت.
راد درباره روند انتخاب خود توضیح داد که کارش را بهعنوان هنرجوی شهابالدین حسینپور آغاز کرده است. ایده اولیه این نقش از یک کار کلاسی شکل گرفت:
«یکی از کارهای کلاسی ما این بود که نمایشنامه «ریش فیدل، غبغب مرکل» را با حضور آقای نبویان بخوانیم و تحلیل کنیم.»
پس از جلسات تحلیل و اتودهای متعدد، او از میان هنرجوها برای بازی در نقش «پری مهربان» انتخاب و به گروه بازیگران حرفهای دعوت شد.
او با هیجان از اولین مواجهه خود با متن اینگونه میگوید:
«این نمایشنامه اصیل ایرانی بسیار جذاب است؛ جملات آن به شکلی هنرمندانه موزون و در فضای شهر قصه روایت میشود. مواجهه با نقشهای تیپیکی که هریک نماینده بخشی از جامعه و باورهای انسانیاند، برایم تجربهای عجیب و عمیق بود و سریعاً با آن ارتباط برقرار کردم.»
دشواریهای رسیدن به نقش برونگرا
به گفته راد، برای دراماتورژی و نزدیک شدن به حال و هوای نقش، جلسات متعددی با آقای نبویان برگزار شد. او ضمن سپاسگزاری از گروه، به چالشهای تمرین اشاره کرد: «ساعت تمرینهای طولانی، تلاش مضاعفی را میطلبید. اما با کمکهای حرفهای و بازیگردانی آقای حسینپور، آحمید رحیمی و جعفر غلامپور، و همچنین با مطالعه و دیدن فیلمها و انیمیشنهای مختلف، توانستم به حال و هوای نقش نزدیک شوم.»

او جذابترین ویژگیهای این شخصیت را «شوق، انرژی روایت و ارتباط خاصش با لولو» دانست. با این حال، بزرگترین سختی نقش را در تفاوت با شخصیت واقعیاش میدید:
«اینکه پری تا این حد برونگرا و پرشور بود، واقعاً برایم سخت و نقطه مقابل شخصیت درونی من بود.»
راد افزود : که اگر صبوری و حمایت بازیگران، بهخصوص سامان کرمی (بازیگر نقش لولو)، نبود، این مسیر بسیار دشوارتر میشد. وی همچنین تأکید کرد که شهابالدین حسینپور «بیشترین تأثیر را برای جسارت بخشیدن به من برای رسیدن به نقش داشتند.»
ملیکا راد در پایان، ضمن ابراز خرسندی از همکاری با این گروه حرفهای، با نگاهی عمیق به رابطه تئاتر و مخاطب، اظهار امیدواری کرد که نمایش دیده شود:
«ما برای تماشاگر زندگی میکنیم؛ تماشاگر دلیل ادامه و ماندگاری ماست. تئاتر اگر دیده یا حمایت نشود، بیپناه و بیصدا میماند. این هنر با نفس و باور مردم زنده است و برای ماندن، نیاز به حمایت همهجانبه نهادها، رسانهها و خود مردم دارد.»
راد در نهایت، این تلاش عاشقانه را شایسته توجه مخاطب دانست و وظیفه حامیان و تماشاگران را روشن نگه داشتن «چراغ صحنه» خواند.
سهیلا انصاری